یغما گلرویی
Born
in Orumieh, Iran
July 28, 1975
Website
Genre
![]() |
تصور کن مجموعه شعر
2 editions
—
published
2007
—
|
|
![]() |
پرنده بی پرنده
3 editions
—
published
2003
—
|
|
![]() |
باران برای تو میبارد
|
|
![]() |
من رویایی دارم
—
published
2013
|
|
![]() |
بیسرزمینتر از باد
2 editions
—
published
2003
—
|
|
![]() |
تنها برای تو مینویسم٬ بیبی باران
2 editions
—
published
2000
—
|
|
![]() |
رانندگی در مستی
|
|
![]() |
این جا ایران است و من تو را دوست دارم
—
published
2002
|
|
![]() |
مگر تو با ما بودی؟
2 editions
—
published
1999
—
|
|
![]() |
گفتم بمان! نماند...
—
published
2001
|
|
“دیگر ساعتی بر دست ِ من نخواهی دید
من بعد عبور ِ ریز ِ عقربه ها را مرور نخواهم کرد
وقتی قراری ما بین ِ نگاه ِ من
و بی اعتنایی نگاه ِ تو نیست،
ساعت به چه کار ِ من می اید؟
می خواهم به سرعت ِ پروانه ها پیر شوم
مثل ِ همین گل ِ سرخ ِ لیوان نشین،
که پیش از پریروز شدن ِ امروز
می پژمرد
دوست دارم که یک شبه شصت سال را سپری کنم،
بعد بیایم و با عصایی در دست،
کنار خیابانی شلوغ منتظرت شوم،
تا تو بیایی،
مرا نشناسی،
ولی دستم را بگیری و از ازدحام ِ خیابان عبورم دهی
حالا می روم که بخوابم
خدا را چه دیده ای
شاید فردا
به هیئت پیرمردی برخواستم
تو هم از فردا،
دست ِ تمام پیرمردان ِ وامانده در کنار ِ خیابان را بگیر
دلواپس نباش
آشنایی نخواهم داد
قول می دهم آنقدر پیر شده باشم،
که از نگاه کردن به چشمهایم نیز،
مرا نشناسی
شب بخیر ”
―
من بعد عبور ِ ریز ِ عقربه ها را مرور نخواهم کرد
وقتی قراری ما بین ِ نگاه ِ من
و بی اعتنایی نگاه ِ تو نیست،
ساعت به چه کار ِ من می اید؟
می خواهم به سرعت ِ پروانه ها پیر شوم
مثل ِ همین گل ِ سرخ ِ لیوان نشین،
که پیش از پریروز شدن ِ امروز
می پژمرد
دوست دارم که یک شبه شصت سال را سپری کنم،
بعد بیایم و با عصایی در دست،
کنار خیابانی شلوغ منتظرت شوم،
تا تو بیایی،
مرا نشناسی،
ولی دستم را بگیری و از ازدحام ِ خیابان عبورم دهی
حالا می روم که بخوابم
خدا را چه دیده ای
شاید فردا
به هیئت پیرمردی برخواستم
تو هم از فردا،
دست ِ تمام پیرمردان ِ وامانده در کنار ِ خیابان را بگیر
دلواپس نباش
آشنایی نخواهم داد
قول می دهم آنقدر پیر شده باشم،
که از نگاه کردن به چشمهایم نیز،
مرا نشناسی
شب بخیر ”
―
“دو قدم مانده که پاییز به یغما برود
این همه رنگ ِ قشنگ از کف ِ دنیا برود
هرکه معشوقه برانگیخت گوارایش باد
...دل ِ تنها به چه شوقی پی ِ یلدا برود؟
!گله ها را بگذار
..!ناله ها را بس کن
فرصتی نیست که صرف گله و ناله شود
!تا بجنبیم تمام است تمام
مهر دیدی که به برهم زدن چشم گذشت
یا همین سال جدید
...باز کم مانده به عید”
―
این همه رنگ ِ قشنگ از کف ِ دنیا برود
هرکه معشوقه برانگیخت گوارایش باد
...دل ِ تنها به چه شوقی پی ِ یلدا برود؟
!گله ها را بگذار
..!ناله ها را بس کن
فرصتی نیست که صرف گله و ناله شود
!تا بجنبیم تمام است تمام
مهر دیدی که به برهم زدن چشم گذشت
یا همین سال جدید
...باز کم مانده به عید”
―
“زنانت
کلاشینکف به دست می خوابند
و کودکانت با پوکه های فشنگ
سوت سوتک می سازند
تا برای دمی از یاد ببرند
پدرانشان دیگر به خانه
باز نمی گردند...
کوبانی! کوبانی بی دفاع...”
―
کلاشینکف به دست می خوابند
و کودکانت با پوکه های فشنگ
سوت سوتک می سازند
تا برای دمی از یاد ببرند
پدرانشان دیگر به خانه
باز نمی گردند...
کوبانی! کوبانی بی دفاع...”
―
Is this you? Let us know. If not, help out and invite یغما to 카지노싸이트.